صبح که...

ساخت وبلاگ

صبح که از خواب بلند شدم داشتم اینو زمزمه میکردم، یادم نیست شاید خوابت را دیده باشم

باورت کردم نکردی باورم

من به سودای تو عشقم، آمدم

رفتی و رنجیده خاطر مانده ام

در میان سیل غم وامانده ام

من هنوز هستم...
ما را در سایت من هنوز هستم دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : fshokooh-zendegi5 بازدید : 114 تاريخ : شنبه 18 اسفند 1397 ساعت: 11:54